شخصی درحال ماهیگیری بود ناگهان صدای فریادشخصی راشنیدکه درحال غرق شدن بود. وی بلافاصله به داخل آب پریدو با شنا کردن آن شخص را از آب گرفته و به خشکی رساند. هنوزدقایقی نگذشته بودکه دوباره صدای « کمک » دونفردیگر را که درحال غرق شدن بودن را شنید ، بازبلافاصله به آب پریدو بازحمت زیادآن دو نفر را از آب گرفت، درحالی که بسیار خسته بود ، صدای فریاد « کمک » سه نفر دیگر را شنید که درحال غرق شدن هستند! خسته و ناتوان به آب پرید شاید بتواندیک نفر را نجات دهد، این درحالی بود که شخص دیوانه ای افراد را می گرفت و از بالا ی تپه ای که شخص ماهیگردر زیر آن تپه در حال ماهیگیری بود پرت می کرد داخل آب !!

نکته :

همیشه مشکلات همانطوری نیستند که به نظرمی آیند ( باید به علت ومعلول آن مشکل توجه نمود).

برای حل مشکل بایدبه ریشه اصلی مشکل تمرکز کرد.

از طرق تفکر سیستمی به حل مشکلات بپردازید:

تفکر سیستمی به ما می‌آموزد که قبل از حل هر مسئله، بپرسیم که محدوده‌ی حل این مسئله چقدر است؟

چطور سیستمی فکر کنیم؟

برای اینکه سیستمی فکر کنید و تفکر سیستمی را در سازمان و افراد زیر مجموعه نهادینه کنید، ضروری است که به موارد زیر توجه داشته و بر اساس آنها اقدام کنید.

 

  1. مشکلات را به صورت منفرد بررسی نکنید.

بدانید تغییر در یک مرحله بر تمام کارهای دیگر تاثیر می گذارد. و تغییر در یک بخش سازمان بقیه بخشها را هم تحت الشعاع قرار می دهد، لذا باید قدری دور شوید و از بیرون همه فرآیندها و روابط انها را بررسی کنید.

  1. به دنبال مقصر نباشید.

 اغلب مسائل و مشکلات سازمانی به دلیل نبودن سیستم کاری مناسب است. بنابراین با مقصر دانستن بقیه چیزی بدست نمی آورید به جای آن با تفکر سیستمی به دنبال ریشه مشکل باشید تا با تعریف فرآیند صحیح از تکرار آن جلوگیری کنید.

  1. از درمان های مقطعی بپرهیزید.

در برابر تفکر رایجی که به اصلاح سریع مشکل گرایش دارد، مقاومت کنید. و به جای آن تمرکز تان را بر کشف راه حل هایی جدیدی بگذارید، که بتواند ریشه مشکل را یافته و اصلاح کند. با اینکار بهبود پایدارتر و عمیقی در سازمان ایجاد می کنید.

نتیجه گیری راهبردی:

داستان فوق بیش از هر چیزی توجه به قانون علت و معلول  را پیش روی ما قرار داد.

هیچ چیز بی علت نیست هر معلولی علتی دارد بهترین کار برای جلوگیری از نتایج ناگوار باید علل را شناخت و رفع کرد با این وجود روش برخورد افراد با موضوعات متفاوت است بسیاری از افراد  در برخورد با مسایل و مشکلات همه توجه خود را متوجه عوارض و معلول می کنند آنها نشانه ها را می بینند و می کوشند آنها را از بین ببرند.

این موضوع در بسیاری از شرکت ها هم جاری است مدیران زیادی را می توان مشاهده کرد که بدون توجه عمیق به ریشه ها یا ناتوانی در تشخیص علل با عجله به جنگ معلول ها می روند.