ویلیام گلاسر در کتاب تئوری انتخاب می گوید:
افراد نیازشان به قدرت را به سه شکل برآورده می کنند:
ویلیام گلاسر در کتاب تئوری انتخاب می گوید:
افراد نیازشان به قدرت را به سه شکل برآورده می کنند:
چه برای زندگی شخصی خود تصمیم گیری می کنید و چه مدیر ارشد یک سازمان هستید یا یک استاندار و یا رییس جمهور باشید، یکی از مهم ترین مهارت ها، مهارت تصمیم گیری است. در این میان عادت هایی وجود دارند که قاتلان تصمیم گیری استراتژیک هستند.
در اینجا ابزارهایی که ذهن آگاهی به راهبران بین المللی کرده و امیدوارم برای شما هم مناسب باشد آورده شده است.کاربرد این راه های مبتنی بر مطالعات انجام شده، کمک می کنند رهبران بهتری باشید:
چرا برخی از افراد همیشه راه حلی در جیب دارند؟ چگونه می شود که در سخت ترین شرایط و حالات می بینیم که یک گزینه رهایی بخش می گذارند روی میز؟ احتمال دارد این افراد نادانسته از تکنیکی که ناپلئون استفاده می کرد بهره می برند.
اما تکنیک ناپلئون چه بود؟
جمله ای منتسب به ناپلئون است که می گوید: همه متعجب می شوند که من چگونه برای هر موقعیتی راه حلی دارم و در هر بحرانی یا مساله جدیدی که رخ می دهد من آمادگی لازم را دارم برای پاسخگویی به آن و همه فکر می کنند که من بسیار باهوشم. اما در حقیقت این نیست. من برای هر مساله ای از قبل تمام حالت های مختلف را در ذهن خود مرور می کنم و برای تمام حالت های مختلف، خود را آماده می کنم.
از قدیم گفته اند: وقت طلاست. این جمله به لحاظ تقریب به ذهن ایرادی ندارد اما واقعیت این است که این جمله صحت ندارد. طلا قابل خرید و فروش و دست یافتنی است؛ اما وقت نه تنها قابل خرید و فروش نیست بلکه یک نعمت شخصی است و شما تنها مصرف کننده آن هستید.کارت عمر ما هر روز ۱۴۴۰ دقیقه شارژ می شود و مهلت استفاده از آن فقط و فقط همان روز است و قابل انتقال به فردا نیست.
در سازمانها همواره عده ای افراد کم کار و غیر متعهد وجود دارند که از تلاش واقعی برای سازمان و کوشش حقیقی برای دستیابی به اهداف آن دریغ می کنند، لیکن سعی آنها براین است که چهره متعهد، کوشا و تلاش گری از خود در ذهن مدیران و مسئولان سازمان به جای بگذارند و همچنین بتوانند با استفاده از اینگونه رفتارها مسیر شغلی خود را به منظور دستیابی به پست های بالاتر هموار و کوتاه سازند. اینگونه افراد همواره تلاش می کنند با ظاهر سازی، خوش خدمتی و تملق و چاپلوسی ، کارهای کم ارزش و معمولی خود را در نظر مدیران ، بزرگ و ارزشمند جلوه دهند.
انتقادپذیری عاملی حیاتی در رشد و موفقیت سازمانها بهشمار میرود که باید در برنامه کاری رهبران قرار داشته باشد. گاهیاوقات علیرغم تلاشهای شما بهعنوان یک رهبر، باز هم سخت است که دست از گارد گرفتن در مقابل بقیه بردارید. فشارهای وارده به نقش شما بهعنوان رهبر به این معنا است که گاهیاوقات باید از دادن اطلاعات محرمانه خودداری کنید یا اینکه در روزهای سخت، چهره خوبی از خود نشان دهید. اما اگر مراقب نباشید، همین ملزومات نیز به عادات بدی تبدیل میشوند. با سرعت گرفتن تغییرات در سازمانها، برای کسیکه نقش رهبری را برعهده دارد تقریبا غیرممکن است که جواب تمام مشکلات را داشته باشد.
زمان را نه می توان خرید ، نه می توان ذخیره کرد و نه می توان متوقف ساخت ، تنها می توانید در وقتتان صرفه جویی کنید. زمان همانند یک تیر از کمان رها شده است که هرگز باز نمی گردد. راهزنان زمان، قسمتی از زمانمان را به جبر از ما می ستانند و قسمتی دیگر را به نیرنگ ، اما آن چه باقی می ماند بی آنکه بدانیم ضایع می شود. در این دنیا ، هر چیزی که با ارزشتر باشد به همان اندازه به مراقبت بیشتری نیاز دارد. راهزنان وقت بسیارند و هر کدام با نیرنگی جهت ربودن گوهر وقت ما کمین کرده اند.
یک نکته یک تغییر
یک سخنران معروف در مجلسی که دویست نفر در آن حضور داشتند، یک صد دلاری را از جیبش بیرون آورد و پرسید: چه کسی مایل است این اسکناس را داشته باشد؟ دست همه حاضرین بالا رفت.
سخنران گفت: بسیار خوب، من این اسکناس را به یکی از شما خواهم داد ولی قبل از آن می خواهم کاری بکنم. و سپس در برابر نگاه های متعجب، اسکناس را مچاله کرد و پرسید: چه کسی هنوز مایل است این اسکناس را داشته باشد؟ و باز هم دست های حاضرین بالا رفت.
اغلب مدیران تصور می کنند که اگر خودشان کار را انجام ندهند به درستی انجام نمی شود و یا اینکه بقیه فکر می کنند که این مدیر هیچ کاری انجام نمی دهد و بالای سر کار خود نیست. اما باید بگویم که این طرز فکر کاملا غلط است و با این فکر و روش قطعا در مدیریت شکست خواهید خورد. با این روش و تفکر، شما به جای مدیریت کار، به انجام کار می پردازید.